شاید زمانی که لوکاپاچولی درسال 1494 میلادی پایه های اصلی حسابداری را در اروپا بنا می کرد حتی گمان نمی کرد که روزی حسابداری تا این حد پیشرفت کند .
اگر بخواهیم حسابداری و تاریخچه آن را بررسی کنیم باید به سالها پیش از لوکاپاچولی برگردیم . خوارزمی ، دانشمند معروف ایرانی برای اولین بار درباره مفهوم صفر ، شیوه نگارش نشانه ای اعداد و شمارش دهدهی در رساله " جبر و مقابله " توضیحاتی را داد و جالب است که بدانید سیستم دهدهی کنونی در واقع ترجمه این رساله است که بوسیله لئونارد فیبوناچی در ایتالیا انجام گرفت و از آن طریق عالمگیر شد .
می توان گفت که پیشرفت حسابداری در اواخر قرون وسطی مدیون سوداگران است . زیرا به همین دلیل بود که سیستم های حسابداری به تدریج پیشرفت کرد و جایگزین سیستمهای قدیمی تر شد . البته نقش رشد اقتصادی را نمیتوان نادیده گرفت .
لوکاپاچولی در قرن 15 میلادی رساله ای نوشت و فصلی از این رساله را به حسابداری اختصاص داد و برای نخستین بار سیستم حسابداری دو طرفه را توصیف و دفاتر اصلی حسابداری را تشریح کرد . جای تذکر است که محمد بن محمد ابوالوفای بوزجانی در قرن دهم میلادی یعنی پنج قرن قبل از لوکاپاچولی رساله ای به نام " ضروریات علم حساب برای کاتبان و کاسبان " نوشت که راهنمای خوبی در حساب عملی بود . اما متأسفانه پژوهشی درباره این کتاب صورت نگرفت .
در طول دو قرن بعدی تنها یک پیشرفت عمده در حسابداری دوبل اتفاق افتاد و آن تفکیک اموال شخصی حاکم از حسابهای دولتی و تفکیک اموال شخصی تاجر از حسابهای تجارتخانه توسط سیمون استوین ریاضیدان هلندی بود ( فرض تفکیک شخصیت ) . در نتیجه حساب سرمایه در سیستم حسابداری دوبل ایجاد شد .
با توجه به پیشرفتهای انجام شده از نظر اقتصادی و اجتماعی عناصر اصلی سیستم حسابداری دوبل همچنان بدون تغییر باقی مانده است . دلیل بقای این سیستم در این فاصله طولانی ، سادگی اصول ، انعطاف پذیری و قابلیت آن در ثبت ، انتقال و گزارش اطلاعات متنوع در قالب صورتهای قابل اعتماد و مفهوم است .
البته پیشرفتهایی از نظر روشها و شیوهای حسابداری صورت گرفته است و شاخه هایی در حسابداری پدید آمده است . اما تمام آنها مبتنی بر سیستم حسابداری دوبل یا دو طرفه است .
مهمترین این شاخه ها عبارتند از : حسابداری صنعتی ، حسابداری مالی ، حسابرسی ، حسابداری دولتی و حسابداری مدیریت .
در مطالب بعدی توضیح کوتاهی در باره هر یک از این شاخه ها خواهم داد. پس تا بعد ...
حسابداری صنعتی
این حسابداری که به تدریج و پس از انقلاب صنعتی روی داد در جهت نیاز به دانستن بهای تمام شده محصولات تولیدی بود . دراین نوع از حسابداری هدف اصلی سیستم دانستن ، بهای تمام شده یک واحد از نظر تمامی عوامل هزینه می باشد .
همزمان و همراه با تکامل ابزارها و شیوه های تولید ، در سده های بعد ، روشها و شیوه های هزینه یابی پیشرفته ای ابداع و بکار گرفته شد که هزینه عملیات را به درستی شناسایی نماید .
حسابداری صنعتی امروزه که ثمره این فرآیند شتاب آمیز تکاملی است اصولاْ همان هدف اندازه گیری و گزارش بهای تمام شده محصولات ، خدمات و فعالیت ها را دنبال می کند .
حسابداری مالی
این نوع از حسابداری را میتوان حسابداری گزارش نیز نامید . زیرا هدف اصلی در این نوع از حسابدری ، تهیه صورتهای مالی اساسی می باشد که مورد نیاز استفاده کننده گان از این صورتهای مالی است .
شاید بتوان گفت که دلیل اصلی پیدایش این نوع از حسابداری ، اصل تفکیک شخصیت می باشد . این اصل امکان مشارکت صاحبان سرمایه ای را که به تجارت نمی پراختند ممکن ساخت و به این شکل باعث رشد و توسعه بنگاه های تجاری شد . این نوع از مشارکت باعث پیدایش سهام و بازار بورس شد . البته دلیل اصلی ایجاد بازار بورس را می توان ، افزایش شمار شرکتهای سهامی دانست .
یکی دیگر از موضوعات اصلی که در این دوران تأثیر اساسی بر رشته حسابداری گذاشت برقراری مالیات بر درآمد بود . این نوع از مالیات که در اغلب کشورهای صنعتی اروپا وسیله ای برای تأمین عدالت اقتصادی است از اوایل قرن نوزدهم ایجاد و به تدریج جزیی از نظام مالیاتی کشورها شد . تعیین مالیات بر درآمد مستلزم شناخت دقیق سود خالص بود و لازمه این شناخت نگهداری حسابها و دفاتر منظم و تهیه صورتهای مالی که میزان سود را به درستی نشان دهد . به این ترتیب دولت ها به صورت یکی از اصلی ترین استفاده کنندگان از صورتهای مالی موسسات درآمدند .
دیگر استفاده کنندگان از این صورتهای مالی عبارتند از : بانکها ، اعتبار دهندگان ، بستانکاران بلند مدت و کوتاه مدت ، فروشندگان ، مشتریان ، کارکنان ، سرمایه گذاران بالقوه ، کارگزاران بازار سرمایه ، جامعه و مدیریت موسسه .
حسابداری حرفه ای و حسابرسی
در مورد این نوع از حسابداری در مطالب بعدی به طور کامل صحبت خواهیم کرد .
در دولت ـ شهرها یا جمهوری های کوچک در ایتالیای کنونی ، همزمان با رشد و توسعه حسابداری بازرگانی ، کوششهایی در جهت تدوین حسابی جامع برای حکومت برخی از جمهوریهای کوچک صورت گرفت . اما تغییر اساسی در حسابداری دولتی به دنبال انقلاب کبیر فرانسه در نیمه دوم قرن هجدهم و تحولات و اصلاحات سیاسی ـ اجتماعی در برخی دیگر از کشورهای اروپایی در نیمه اول قرن نوزدهم رخ داد و اندیشه حاکمیت مردم بر درآمدهای دولتی را مسلط کرد .
اندیشه کنترل عمومی بر هزینه های دولت از اواخر نیمه اول قرن نوزدهم میلادی به بعد پدید آمد و دولتهای برخی از کشورهای اروپایی مکلف شدند که درآمدها و هزینه های سالانه خود را پیش بینی و به تصویب مجلس نمایندگان برسانند و بدین ترتیب ، تنظیم و تدوین بودجه دولت متداول گردید . پیدایش و رواج سیستم بودجه ، سیستم حسابداری متناسبی را طلب می کرد که این جریان به پیدایش حسابداری دولتی به صورت رشته ای متمایز انجامید .
در گذر سالها و به ویژه پس از بحران بزرگ اقتصادی غرب (۱۹۳۳ـ ۱۹۲۹) و جنگ جهانی دوم دولتها در سراسر جهان ، نقش بزرگی را در اقتصاد و امور اجتماعی کشورها به عهده گرفتند و اموری چون رفاه اجتماعی ، بهداشت ، آموزش ، اشتغال ، ایجاد تأسیسات زیربنایی و عام المنفعه ، توسعه شهرها و اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و عمران کشور را به وظایف متعارف خود که حفظ نظم و امنیت و تأمین عدالت اقتصادی بود ، افزودند .
این تحول همه جانبه به پیدایش انواع و اقسام موسسات و سازمانهای انتفاعی و غیر انتفاعی عمومی اعم از دولتی و غیر دولتی انجامید و بودجه از شکل فهرستی از اقلام درآمد و هزینه های پیش بینی شده به صورت برنامه مالی جامعی در آمد که هدفهای اقتصادی و اجتماعی و انواع برنامه ها و فعالیتهایی را که دولت برای رسیدن به هدفها اجرا خواهد کرد شامل می شد .
حسابداری دولتی نیز در همین راستا تکامل یافت و از شکل ساده نگهداری حساب درآمدها و هزینه ها به سیستم پیچیده کنونی تبدیل شد .
دراواخر قرن نوزدهم مدیریت علمی به عنوان رشته علمی خاص توسط فردریک تیلور مطرح گردید . مدیریت علمی بطور بسیار خلاصه ، روش برخورد منظم و منطقی با مسائل سازمانها به منظور یافتن مناسبترین راه برای انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقیق و کامل از آنچه می گذرد و نتایجی که بر اثر هر گونه تغییر حاصل می شود تأکید دارد . این نوع از مودیریت نیاز زیادی به اطلاعاتی از قبیل بهای تمام شده محصولات و خدمات ، مقدار تولید ، هزینه اجزاء مختلف تولید ، قیمت فروش محصولات و خدمات و ظرفیت منابع مختلف نظیر ظرفیت تولیدی ماشین آلات و تجزیه و تحلیل این اطلاعات داشت . این جریان ، نیاز به اطلاعات و به خصوص اطلاعات مالی را فزونی بخشید .
افزایش استفاده مدیران از اطلاعات مالی موجب شد که روشهای هزینه یابی تولیدات ، خدمات و فعالیتها بهبود و توسعه یابد و اطلاعات مفصل تری از جنبه های مختلف مالی فعالیت ها فراهم آید . بدین ترتیب ، حسابداری مدیریت به عنوان رشته ای خاص در اوایل دهه ۵۰میلادی قرن حاضر شکل گرفت . وظیفه حسابداری مدیریت در ابتدا این بود که اطلاعاتی را که برای مقاصد حسابداری مالی و حسابداری صنعتی در روال عادی عملیات تهیه می شود با کاربرد روشهای ویژه برای تصمیم گیریهای مدیریت آماده کند . ابداع مدلهای تصمیم گیری مبتنی بر اطلاعات ، پیدایش روشهای برنامه ریزی ریاضی عملیات و تکنیکهای تحلیلی ارزیابی و کنترل و پیدایش و توسعه دانش و تکنولوژی اطلاعات و رشد فزاینده آن در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی موجب شد که حسابداری مدیریت در جهت انطباق با شرایط زمان و نیازهای برنامه ریزی و کنترل عملیات ، به سرعت بهبود و توسعه یابد و اموری چون تجزیه و تحلیل تولید و بهای تمام شده ، روشهای برنامه ریزی عملیات ، تهیه بودجه عملیات ، تهیه بودجه های نقدی و سرمایه ای ، مدیریت موجودیها و مدلهای قیمت گذاری را شامل شود .
هر واحد تجاری اعم از دولتی یا غیر دولتی ، انتفاعی یا غیر انتفاعی در جریان فعالیتهای خود در طول زمان ، معاملات و عملیات مالی متعدد و متنوعی نظیر خرید و فروش اموال ، کالاها و خدمات ، دریافت و پرداخت پول ، اخذ و بازپرداخت وام و تسهیلات مالی انجام می دهد . این معاملات و عملیات و وقایعی نظیر کهنگی و فرسودگی اموال که به تدریج و با مرور زمان رخ میدهد بر موسسه اثر مالی می گذارد . حسابداری رشته ای از دانش است که با کاربرد آن ، اطلاعات مربوط به معاملات و عملیات مالی و رویدادهای دارای اثر مالی بطور منظم :
میشود و در قالب گزارشهای مفهوم در اختیار اشخاصی قرار می گیرد که می خواهند درباره امور موسسه یا داد و ستدهای خود با آن آگاهانه تصمیم بگیرند .
همان طور که در بالا گفتیم حسابداری رشته ای از دانش است ؛ اما آیا واقعاْ این طور است ؟
درباره حسابداری تعاریف مختلفی وجود دارد که حسابداری را علم ، فن ، فرآیند و حتی هنر نامیده اند .
در یک نگاه کلی فن و هنر بودن حسابداری کاملاْ کنار گذاشته می شود . اما این مطلب باقی می ماند که آیا حسابداری یک شاخه از علم و دانش است و یا یک فرآیند ؟
به نظر من حسابداری بیشتر از اینکه یک علم باشد یک فرآیند است . زیرا در یک سیکل کامل اطلاعات به عنوان ورودی سیستم وارد میشوند و صورتهای مالی به عنوان خروجی ، خارج میشوند . پس ناگفته پیداست که حسابداری یک سیستم است که اطلاعات ، ورودی آن و صورتهای مالی به عنوان آخرین مرحله از عملیات حسابداری به عنوان خروجی آن در نظر گرفته میشوند .
همین پیروی از یک سیکل منظم دلیلی است برای فرآیند بودن حسابداری .
امروزه یک سیستم حسابداری خوب و منطبق با نیازهای موسسه رمز موفقیت یک موسسه است . سیستم حسابداری که بهتر و کارا تر عمل کند ، می تواند موسسه را به اهداف خود نزدیکتر کند . زیرا این نوع سیستم مدیریت را آگاه میکند که هر تصمیم را در چه زمان و چگونه باید عملی کرد .
در مطالب بعدی درباره سیستم حسابداری با شما صحبت می کنیم .
در مطلب قبل درباره تعریف حسابداری صحبت کردیم . اکنون می خواهیم درباره سیستم حسابداری صحبت کنیم .
همان طور که میدانید سیستم عبارت است از وسائل و امکاناتی که اطلاعات و داده ها را پردازش و محصولی را به عنوان خروجی از سوی دیگر خارج می کند . سیستم حسابداری نیز طرز کاری این چنین دارد . یعنی اطلاعات مالی موجود در یک موسسه را گردآوری و اطلاعات مورد نیاز را برای تصمیم گیریهای مختلف فراهم می سازد .
در واقع این سیستم حسابداری مجموعه ای شامل کارکنان ، انواع فرمها ، دفاتر ، روشها و وسائل و تجهیزات پردازش است که با ثبت طبقه بندی و تلخیص معاملات و عملیات مالی و کنترل داراییها ، بدهیها ، سرمایه ، درآمدها و هزینه ها بر طبق اصول ، رویه ها ، دستورالعملهای مدون ، ااطلاعات مورد نیاز را برای تصمیم گیریهای آگاهانه استفاده کنندگان از اطلاعات مالی یک موسسه فراهم می آورد .
امروزه یک موسسه را ( هر چند کوچک ) بدون استقرار یک سیستم حسابداری کارآمد نمی توان به درستی اداره کرد .
موسساتی که در جوامع مختلف وجود دارند از لحاظ شکل و اندازه متفاوتند و معاملات و عملیات مالی و فعالیت های گوناگونی را در روال عادی کار خود انجام می دهند . با این حال ضرورتهای حسابداری در کلیه موسسات یکسان است و همه موسسات به سیستمی با سه عملکرد عمده زیر نیاز دارند :
این عملکرد که مهمترین عملکرد یک سیستم حسابداری است در واقع وظیفه جمع آوری تمامی اطلاعات مربوط به فعالیت های مالی را بر عهده دارد . پس از جمع آوری این اطلاعات آنها را بر حسب پول به عنوان مقیاس مشترک اندازه گیری ، سنجیده ، ثبت و در گروههای همگن طبقه بندی می کند و در پایان گزارشهایی را تهیه می کند که تصمیم گیرندگان مختلف در باره یک موسسه بتوانند بر مبنای آن آگاهانه تصمیم بگیرند .
این وظیفه بر وظیفه اطلاعاتی متکی است و هر سیستم حسابداری باید اطلاعات مناسبی را فراهم آورد که مدیران موسسه را در برنامه ریزی و هدایت عملیات ، نظارت و کنترل فعالیتها و امور یاری دهد و اموال و حقوق متعلق به یک موسسه را حفظ نماید .
هر موسسه ای معمولاْ افرادی را به خدمت می گیرد و با اشخاص و موسسات مختلفی داد و ستد و سر و کار دارد . این جریان تعهدات و مطالباتی را برای موسسه ایجاد می کند . تنظیم روابط موسسه با دیگران ، دادن اطلاعات صحیح به آنان ، ایفای تعهدات در سررسید و وصول به موقع مطالبات ، عملکرد خدماتی یک سیستم حسابداری را تشکیل می دهد .
وظایف یا عملکردهای مشترک فوق موجب شده است که شالوده سیستمهای حسابداری در کلیه موسسات فارغ از نوع و اندازه آنها یکسان باشد .
متاسفانه مدتی به علت نبود کامپیوتر نتونستم مطلبی بنویسم . اما امروز یه مطلب تازه درباره حسابداری ... .
در نظر مردم کوچه و بازار حسابدار کسی است که تمام طول روز با یک چرتکه حسابهای صاحبکار خود را نگه میدارد . حتی بعضی از عوام در این باورند که شاید شرکتها نیاز ضروری نسبت به حسابداران ندارند و تنها موانع قانونی باعث می شود که یک حسابدار را استخدام کنند و هر ماه به او حقوق بدهند .
شاید قرنها پیش از این ، زمانی که در یونان باستان افرادی که به آنها نگارنده می گفتند ، حسابهای دولتی را نگهداری می کردند و در پایان هر سال در مقابل سنا آن را قرائت میکردند این تعریف ساده و شاید بتوان گفت جاهلانه از حسابداری کار صحیحی می نمود . اما امروزه با توجه به رشد سرطانی شرکتها و تحول شدید در شکل کار موسسات و همین طور تشکیل تراست ها و کارتل های بزرگ ، شکل حسابداری نیز بسیار متحول شده است و به دنبال آن حسابداران نیز تغییرات زیادی را در کار خود احساس کردند .
می توان حسابدار را این گونه تعریف کرد که حسابدار شخصی است که اطلاعات مالی را در یک موسسه جمع آوری میکند و سپس این اطلاعات بدست آمده را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد . آنگاه این داده ها را بر حسب پول سنجیده سپس آنها را بر حسب زمان وقوع ثبت می کند . این حسابها باید در گروه های همگن در دفتر کل ثبت شوند . در پایان از روی این داده ها صورتهای مالی تهیه می شوند و مورد تجزیه و تحلیل حسابدارای و افراد ذی نفع قرار می گیرد .
به جرئت می توان گفت که بخش پایانی فعالیت حسابداران یکی از مهم ترین قسمتهای کار یک حسابدار است . شاید هزار سال پیش چندان مهم نبود که یک حسابدار از اقتصاد و مدیریت هم سررشته داشته باشد . اما امروزه این مطلب نه تنها مهم است بلکه یک نکته حیاتی بحساب می آید . امروزه اگر یک حسابدار اطلاعات کاملی از اقتصاد ، مدیریت ، بازار سرمایه ، سهام و بورس و غیره نداشته باشد جایی در بازار رقابتی کار ندارد . البته این موارد به تنهایی کافی نیست . زیرا یکی از مهمترین خصوصیات یک حسابدار قدرت تجزیه و تحلیل بالای اوست . یک حسابدار باید بداند که در چه زمانی به رئیس موسسه توصیه کند که سهام خود را بفروشد و یا اینکه در چه مواقعی باید دارائی ثابت خریداری شود و از این قبیل .
البته کار حسابداران صنعتی از این نیز سخت تر است . این نوع از حسابداران که وظیفه اصلی آنها تعیین بهای تمام شده محصولات است این روزها کمتر یافت میشوند و به گفته اهل فن یکی از دلایل بهینه نبودن فعالیت کارخانجات صنعتی همین مطلب است .
البته امروزه آشنایی کامل از کامپیوتر و اینترنت یک اصل بحساب می آید که اگر کسی فاقد آن باشد بقول معروف از مرحله پرت است . پس یک حسابدار باید تلاش کند تا هر روز به نقطه آرمانی بیشتر نزدیک شود .
با آرزوی موفقیت برای تمام دوستان حسابدار .