حسابدار

این وبلاگ اولین وبلاگ فارسی زبان با موضوعیت حسابداری می باشد که از سال ۱۳۸۰ فعالیت خود را آغاز کرده است .

حسابدار

این وبلاگ اولین وبلاگ فارسی زبان با موضوعیت حسابداری می باشد که از سال ۱۳۸۰ فعالیت خود را آغاز کرده است .

حسابداری پخش مویرگی

در زمینه حسابداری پخش مویرگی نرم افزار های زیادی در بازار موجود هست که میتوان به نام هایی مانند ورانگر و یا مبنا اشاره کرد .

این نرم افزار ها قابلیت های یکسان و گاهی منحصر به فردی دارند که آنها را از سایر نرم افزار ها متمایز می کنند .

اما مهمترین مسئله درباره این نرم افزارها این است که این نرم افزارها مختص شرکتهای پخش مویرگی بوده و زمینه اصلی کار با این گونه نرم افزار ها بحث پخش است .

مواردی از قبیل بحث بدهکاران ، کنترل ورود و خروج کالا ها با استفاده از شماره و تاریخ بچ و مباحثی از این دست مواردی است که تنها در این گروه از نرم افزارها دیده می شود .

حسابداری پخش مویرگی

سلام به همه دوستان عزیز حسابدار .

مدت زیادی بود که این وبلاگ رو آپدیت نکرده بودم ولی امروز تصمیم گرفتم که وبلاگ حسابدار که اولین وبلاگ فارسی زبان با موضوع حسابداری هست را بار دیگر آپدیت کنم .

امروز میخواهم برای شما مطلبی با موضوع حسابداری شرکت های فروش مویرگی یا همان حسابداری پخش مویرگی ارائه کنم . امیدوارم که از این مطلب نهایت استفاده و بهره را ببرید .

در ابتدا لازم می بینم که اصطلاح فروش مویرگی را برای شما عزیزان شرح دهم .

فروش مویرگی به نوعی از فروش گفته میشود که از طریق یک شبکه گسترده و جامع صورت می پزیرد . در واقع در این نوع فروش ، سطح فروش بسیار گسترده بوده و در سطح یک شهر ، استان و یا کشور و در بعضی حالات کشورهای همسایه صورت می پزیرد . این نوع فروش میتوان توسط دفتر مرکزی , نمایندگی های فروش ، شعب مستقل و یا شعب غیر مستقل صورت گیرد . در تمامی این موارد دفتر مرکزی بصورت مستقیم در فروش دخالت داشته و یا با دادن اختیارات به شعب و نمایندگی ها بصورت غیر مستقیم از طریق دریافت گزارش بصورت آنلاین یا آفلاین فروش شعب و نمایندگی های خود را کنترل می کند .

پخش مویرگی به دو دسته تقسیم میشود :

1-      پخش سرد : پخش سرد نوعی از پخش است که در آن ابتدا ویزیتور عمل ویزیت را انجام و سپس فاکتور در محل دفتر مرکزی صادر و سپس جنس سفارش شده برای سفارش دهنده ارسال می گردد . این نوع پخش برای فروش محصولاتی است که تاریخ انقضاء نداشته و یا تاریخ انقضاء آنها محدود نیست . مثلا پخش دارو و محصولات آرایشی و بهداشتی .

2-      پخش گرم : پخش گرم به نوعی از پخش گفته می شود که در آن ویزیتور همراه با جنس مورد فروش در محل خریدار حاضر شده و به محض سفارش مشتری جنس را به مشتری تحویل می دهد . این نوع پخش برای فروش محصولاتی است که تاریخ انقضاء محدود داشته و از نوع فاسد شدنی می باشند . مثلا پخش محصولات غذایی و دامی .

نوع حسابداری در هر دو نوع پخش یکسان بوده و تنها دارای کمی انعطاف در زمینه هایی مانند انبار می باشد . حسابداری پخش مویرگی از نظر کلی در دسته حسابداری بازرگانی ( خرید و فروش ) جای می گیرد و در واقع از کدینگ این نوع حسابداری پیروی می کند .همانطور که مسلما می دانید کدینگ شرکتهای بازرگانی در سطح گروه دارای دو حساب با نامهای فروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته می باشند . که این دو حساب در واقع نمایانگر درآمد شرکت هستند . در شرکت های پخشی که دارای نمایندگی و شعب می باشند این دو حساب در سطح تفضیلی به جزء شعب و نمایندگی ها متصل می شوند تا میزان فروش و بهای تمام شده هر تفضیلی و در نهایت میزان درآمد آنها مشخص گردد .

موضوعی که در حسابداری پخش مویرگی بسیار حائز اهمیت است و باعث ایجاد گرایشی خاص از نوع حسابداری بازرگانی است ، میزان بالایی از مشتری در این نوع از حسابداری است که گاهاً به بیش از هزار مورد میرسد . کنترل حساب این تعداد مشتری بسیار سخت و در مواقعی بسیار زمان بر است . توجه داشته باشید که در پخش مویرگی بر خلاف شرکتهای بازرگانی مشتریان با مبالغ جزءی و با تعداد گردش بالا هستند ولی در شرکتهای بازرگانی از نوع بنکداری مشتریان با مبالغ عمده و با تعداد گردش پایین هستند . پس نتیجه می گیریم که تعداد گردش کلی مشتریان در شرکتهای پخش مویرگی بسیار بالاتر از شرکتهای بازرگاتی بوده و کنترل حساب مشتریان نیازمند برنامه ریزی دقیق می باشد .

در این زمینه نرم افزارهای مالی کمک بسیار زیادی به حسابداران و مدیران مالی میکنند تا بتوانند برنامه ریزی بهتری جهت این موضوع داشته باشند .

پایان بخش اول

مدیریت ریسک ، رویکردی نوین برای ارتقای اثربخشی سازمانها

این مقاله به نقل از وبلاگ مجموعه مقالات و پژوهشهای علمی مدیریت می باشد .امیدوارم استفاده کنید . 

 

چکیده: عدم اطمینان محیطی و شدت رقابت سازمانها و مدیران، آنها را با چالشهای متعدد مواجه ساخته است. برای مدیر مؤثر این چالشها، رویکردهای نوین مدیریت و شایستگیهای خاص طرح و توصیه شده است. شناسایی و مدیریت ریسک یکی از رویکردهای جدید است که برای تقویت و ارتقای اثربخشی سازمانها مورد استفاده قرار می گیرد. به طورکلی، ریسک با مفهوم احتمال متحمل زیان و یا عدم اطمینان شناخته می شود که انواع مختلف و طبقه بندیهای متنوع دارد. یکی از این طبقه‌بندیها ریسک سوداگرانه و ریسک خطرناک است. تمامی اشکال ریسک شامل عناصر مشترکی چون محتوا، فعالیت، شرایط و پیامدها هستند. طبقه بندی دیگر ریسک استراتژیک و ریسک عملیاتی است. مدیریت ریسک به مفهوم سنجش ریسک و سپس اتخاذ راهبردهایی برای مدیریت ریسک دلالت دارد. انواع ریسک ها برحسب احتمال وقوع و تأثیر آنها قابل تقسیم است که نتیجه آن پورتفوی ریسک و اعمال استراتژی‌های مناسب (انتقال، اجتناب، کاهش و پذیرش) است.


مقدمه
تحولات عمده در محیط کسب و کار، مثل جهانی شدن کسب و کار و سرعت بالای تغییرات در فناوری، باعث افزایش رقابت و دشواری مدیریت در سازمانها گردیده است. در محیط کسب و کار امروز، مدیریت و کارکنان می بایست توانایی برخورد با روابط درونی و وابستگیهای مبهم و بغرنج میان فناوری، داده ها، وظایف، فعالیتها، فرایندها و افراد را دارا باشند. در چنین محیطهای پیچیده ای سازمانها نیازمند مدیرانی هستند که این پیچیدگیهای ذاتی را در زمان تصمیم گیریهای مهمشان لحاظ و تفکیک کنند. مدیریت ریسک مؤثر که بر مبنای یک اصول مفهومی معتبر قرار دارد، بخش مهمی از این فرایند تصمیم گیری را تشکیل می دهد. در این مقاله این اصول بوسیله شناسایی عناصر اصلی ریسک و بررسی چگونگی تأثیر بالقو? این عناصر در موفقیت سازمانها و چگونگی مقابله و مدیریت ریسک ها مورد بحث قرار می گیرد.
تعریف ریسک و انواع آن
تعریف ریسک: برای درک طبیعت ریسک، ابتدا باید از تعریف آن آغاز کرد. اگرچه تفاوتهای فراوانی در چگونگی تعریف ریسک وجود دارد، ولی تعریفی که در ادامه ارائه می‌شود، به‌طور مختصر ماهیت آن را نشان می‌دهد: ریسک یعنی احتمال متحمل شدن زیان (DOROFEE-96). این تعریف شامل دو جنبه اصلی از ریسک است:
* مقدار زیان می بایست ممکن باشد؛
* عدم اطمینان در رابطه با آن زیان نیز می‌بایست وجود داشته باشد.
در اکثر تعاریفی که از ریسک شده است، به‌صورت روشن به دو جنبه آن، یعنی زیان و عدم اطمینان، اشاره شده است. ولی سومین جنب? آن، یعنی انتخاب، معمولاً به‌صورت ضمنی مورد اشاره قرار می گیرد که منظور از انتخاب، چگونگی توجه نمودن به آن است. این سه شرط، پایه های اساسی ریسک و مبنایی برای بررسی عمیق"تر آن هستند.
انواع مختلف ریسک: اصطلاح ریسک بصورت گسترده ای مورد استفاده قرار می‌گیرد، ولی مخاطبان مختلف اغلب تعبیرهای نسبتاً مختلفی ازآن دارند (KLOMAN-90). برای مثال، شیوه ارتباط ریسک با فرصت به شرایط تلقی ریسک بستگی دارد. بعضی اوقات، یک وضعیت هم فرصت سودآوری و هم امکان بالقو? زیان را فراهم می سازد نماید. ولی در موارد دیگر، فرصت سودآوری وجود ندارد، تنها امکان بالقو? زیان موجود است. بنابراین ریسک می تواند دارای دو نوع تقسیم فرعی دیگر باشد:
* ریسک سوداگرانه؛
* ریسک خطرناک.
در شکل شماره یک تفاوت میان این دو مقوله به تصویر کشیده شده است. در ریسک سودا گرانه، شما می توانید یک سودآوری تحقق یافته یا بهبودی در روال شرایط نسبت به وضع موجودتان داشته باشید. و به‌طور همزمان نیز امکان بالقوه ای برای تجرب? یک زیان یا بدتر شدن شرایط نسبت به وضع موجود را داشته باشید. قمار بازی یک مثال از انجام یک ریسک سوداگرانه است. وقتی شما یک شرط بندی انجام می دهید، می‌بایست احتمال به‌دست آوردن پول بیشتر در مقابل انتظار از دست دادن میزان شرط بندی تان، مورد ارزیابی قرار دهید. در این مثال، هدف کلی افزایش ثروتتان است، و تمایل شما به سرمایه گذاری در ریسک، به منظور فراهم‌ساختن یک فرصت سودآورانه است.
در مقابل، ریسک خطرناک فقط یک امکان بالقو? زیان به همراه دارد و هیچ فرصتی برای بهبود روال شرایط فراهم نمی سازد. برای مثال، به‌چگونگی در نظر گرفتن امنیت، به‌عنوان یک ریسک خطرناک توجه کنند. فرض کنید که شما نگران محافظت از اشیاء با ارزشی باشید که در خانه نگهداری می شوند. هدف اصلی شما در این مثال، اطمینان از عدم دستبرد به اشیاء موجود در منزل شما بدون اطلاع و اجازه از جانب شماست. بعد از بررسی میزان کیفیت امنیت اشیاء، امکان دارد که شما تصمیم به نصب یک سیستم امنیتی در منزلتان به‌منظور جلوگیری از ورود دزد و سرقت اشیاء بگیرید. توجه کنید که هدف در این مثال، طبق تعریف، تنها تمرکز ریسک بر روی محدود? امکان بالقو? زیان است. در اکثر شرایط مناسب، شما تنها آنچه را که هم اکنون مالک آن هستید، محافظت می کنید. و هیچ امکان بالقوه‌ای برای سودآوری وجود ندارد.
در این مثال، شما تمایل به کسب آرامش خاطر به‌واسطه جلوگیری از عواقب ناخوشایند ورود به منزلتان دارید. هدف شما به‌عنوان احساس امنیت بیشتر، تعیین کننده شرایطی است که ریسک منظور می شود. بعد از تجزیه و تحلیل شرایط، شما ممکن است تصمیم به نصب یک سیستم امنیتی در منزلتان به‌منظور ایجاد موانع برای سارقان بگیرید. ممکن است اینگونه استدلال کنید که افزایش امنیت احتمالاً برای شما احساس امنیت بیشتری به ارمغان خواهد آورد و متعاقباً باعث کسب آرامش خاطرمی‌شود که شما به‌دنبال آن هستید. در این مثال، شما تمایل به سرمایه گذاری مالی در یک سیستم امنیتی به منظور فراهم آوردن یک فرصت احساس امنیت بیشتر برای خود دارید. ریسک امنیتی در این مثال، سوداگرانه است زیرا در این مورد میزان تحمل برای ریسک (به‌عنوان مثال، مقدار پولی که شما تمایل دارید در یک سیستم امنیتی سرمایه گذاری کنید) با میزان علاقه شما برای تحقق یک فرصت (به‌عنوان مثال، کسب آرامش خاطر) در توازن است.
بنابراین، ریسک به‌صورت کاملاً مشخص و روشنی قابل طبقه بندی به‌عنوان سوداگرانه و خطرناک بر مبنای نوع آن نیست، بلکه بر اساس شرایطی که آن ادراک می شود، قابل دسته بندی است.
عناصر اصلی ریسک
تمامی اشکال ریسک، چه آنها به‌عنوان ریسک سوداگرانه طبقه بندی شده باشند، چه به‌عنوان ریسک خطرناک، شامل عناصر مشترکی هستند که شامل چهار عنصر ذیل است:
1- محتوا ؛ 2 – فعالیت؛ 3 – شرایط؛ 4 – پیامدها.
محتوا یعنی زمینه، وضعیت، یا محیطی که ریسک در آن منظور شده و مشخص کننده فعالیتها و شرایط مرتبط با آن وضعیت است. به‌عبارت دیگر، محتوا نمایی از تمامی پیامدهای سنجیده شده فراهم می‌سازد. بدون تعیین یک محتوای مناسب، به‌طور قطع نمی‌توان تعیین نماید، کدامین فعالیتها، شرایط و پیامدها می‌بایست در تجزیه و تحلیل ریسک و فعالیتهای مدیریتی درنظرگرفته شوند. بنابراین، محتوا، مبنایی برای تمامی فعالیتهای بعدی مدیریت ریسک فراهم می کند.
 
بعد از ایجاد یک محتوا، عناصر باقی مانده در ریسک به‌طور مناسبی قابل بررسی هستند. عنصر فعالیت یعنی عمل یا اتفاقی که باعث ریسک می شود. فعالیت، عنصر فعال ریسک است و می بایست با یک یا چندین شرط ویژه برای ظهور ریسک ترکیب شود. تمامی اشکال ریسک با یک فعالیت به‌وجود می آیند؛ بدون فعالیت، امکان ریسک وجود ندارد.
در حالی‌که فعالیت، عنصر فعال ریسک است، شرایط تشکیل دهند? عنصر منفعل ریسک است. این شرایط تعیین کننده وضعیت جاری یا یک مجموعه از اوضاع و احوال است که می‌تواند به ریسک منجر شود. شرایط، وقتی با یک فعالیت آغازگر خاص ترکیب می شود، می تواند یک مجموعه از پیامدها یا خروجی ها را تولید کند. پیامدها، به‌عنوان آخرین عنصر ریسک، نتایج یا اثرات بالقو? یک فعالیت در ترکیب با یک شرط یا شرایط خاص است.
ریسک استراتژیک و عملیاتی
ریسک استراتژیک، ریسکی است که یک سازمان برای تحقق اهداف تجاری اش می پذیرد. در مضمون این تعریف امکان بالقو? سودآوری و زیاندهی هر دو وجود دارد، که ریسک استراتژیک را طبیعتاً سوداگرانه می سازد. توجه کنید که چگونه چهار عنصر ریسک برای ریسک استراتژیک به‌کار برده می شود. برای مثال، شرایطی را فرض کنید که مدیریت ارشد در یک مؤسسه مالی در حال بررسی دربار? ورود به یک بازار جدید، مثل ایجاد خدمات بانکداری آنلاین است. از آنجایی که این امر به‌واسط? فرایند تصمیم گیری به اجرا گذاشته می شود، مدیریت می بایست فرصتها و تهدیدهای بالقو? موجود در آن بازار را بررسی کند.
محتوا در این مثال خاص، بازار خدمات بانکداری آنلاین است. تمامی فعالیتها، شرایط و پیامدها می‌بایست در داخل این محتوای خاص در نظر گرفته شوند. فعالیتها در این مثال طیفی از انتخابهای استراتژیک سنجیده شده است. مدیریت تعدادی از انتخابهای قابل پیگیری، شامل چهار مورد زیر را پیش روی دارد :
1 - تصمیم گرفتن برای ورود فوری به بازار؛
2 - انجام اقدام احتیاطی از طریق ارائه خدمات آزمایشی اندک؛
3 - در حال حاضر عملی انجام ندادن، ولی محفوظ نگهداشتن حقوق برای اقدامات آتی؛
4 - تصمیم گرفتن برای عدم ورود به بازار.
شرایط در این مثال، شامل روندهای جاری و عدم اطمینان نسبت به خدمات بانکداری آنلاین، از جمله تعداد مشتریان بالقوه، آنچه که رقبا ممکن است انجام بدهند، و شایستگیهای اصلی سازمان در حال حاضر است. ترکیب هر فعالیت استراتژیک با روندهای جاری و عدم اطمینان، یک طیفی از پیامدها، یا مجموعه ای از سودآوری و زیاندهی بالقو? برای سازمان تولید می کند. مدیریت درجه نسبی هر فرصت و ریسک ناشی از هر فعالیت استراتژیک را مورد بررسی قرار می دهد. آنها بهترین انتخاب را بر مبنای میزان تحمل ریسک درمقابل میزان تمایل برای به‌دست آوردن مزایایی از فرصتهای آن، انجام می دهند.
بنابراین، چهار عنصر اصلی ریسک یک ابزار مفید برای تجزیه و درک یک ریسک تجاری استراتژیک فراهم می‌سازد. این عناصر همچنین در زمان بررسی یک ریسک خطرناک، مثل ریسک عملیاتی، مفید واقع می شود.
 
ریسک عملیاتی
مدیران در تمامی سازمانها با ریسک سروکار دارند. تمرکز مدیریت در سطوح بالای سازمان در اکثر اوقات روی طبیعت سوداگران? ریسک است. مدیریت، ریسک سرمایه گذاری داراییهای سازمانی را در مقابل بازگشت بالقو? آن سرمایه گذاری تعدیل می کند و با ملاحظات استراتژیک، ریسک را در فعالیتهای پورتفوی سازمان و سرمایه گذاریها، مدیریت می کند. باوجود این، در سطوح عملیاتی یک سازمان، کارکنان و مدیریت طبق معمول تمرکزشان روی مدیریت یک نوع از ریسک خطرناک به نام ریسک عملیاتی است. همچنان که کارکنان و مدیریت فرایندهای کاری را به‌اجرا در می‌آورند، ریسک‌های عملیاتی شروع به ظهور می‌کنند. نقصان موجود در ذات فرایندها می تواند به عدم کارایی و مشکلاتی در خلال عملیات منجر شود که این امر می تواند اثر نامطلوبی بر موفقیت سازمان بگذارد.
متأسفانه، تعریف جهان شمولی دربار? اصطلاح ریسک عملیاتی وجود ندارد. کمیته سرپرستی بانکداری بَسِل (Basel) یک چارچوب کاملاً مناسب منتشر کرده است که به‌عنوان Basel II مشهور است و شامل یک تعریف از ریسک عملیاتی به‌شمار می‌رود که به طور گسترده ای توسط انجمن مالی مورد استفاده قرار می گیرد. ریسک عملیاتی، طبق تعریف چارچوب Basel II ، ریسک زیان ناشی از عدم کفایت یا نقص فرایندهای داخلی، افراد و سیستم ها یا از وقایع خارجی تعریف می شود.
تعریف دیگری از ریسک عملیاتی نیز موجود است: ریسک عملیاتی، یعنی امکان بالقو? عدم توفیق در دسترسی به اهداف مأموریت. این تعریف شامل زیان (ناکامی در رسیدن به اهداف مأموریت) و عدم اطمینان (احتمال وقوع یا عدم وقوع ناکامی) است. به‌طور همزمان، این تعریف مناسب برای استفاده در اکثر زمینه های متفاوت است.
به‌طور خلاصه، اگرچه اشکال مختلفی از ریسک (از جمله، ریسک تجاری، عملیاتی، پروژه ای و امنیتی) وجود دارد، ولی تمامی آنها مبنای مفهومی یکسانی دارند. در عین حال، می توان تفاوتهای قابل ملاحظه ای میان ملموس انواع مختلف ریسک بر مبنای محتوای درک شده، قائل شد. برای مثال، یک ریسک سوداگرانه، مثل یک ریسک تجاری، خصلتهای منحصر به فردی دارد که آن را از یک ریسک خطرناک، از جمله ریسک عملیاتی، متمایز می‌سازد. طبیعت سوداگرانه یک ریسک تجاری هم سودآوری و هم زیان را در پی خواهد داشت، درحالی‌که ریسک عملیاتی هیچ فرصتی برای سودآوری ایجاد نمی کند. همانگونه که قبلاً گفته شده، تعریف ریسک عملیاتی به کار رفته در این متن چنین می باشد: ریسک عملیاتی، یعنی امکان بالقو? عدم توفیق در دسترسی به اهداف مأموریت. شکل 3 چگونگی تعبیر چهار عنصر ریسک را در ریسک عملیاتی نشان می دهد. عبارت موجود در شکل منعکس کننده اصطلاحات رایج و مرسوم در توصیف ریسک عملیاتی است. توجه کنید که مأموریت یک فرایند کار همان محتوایی است که ریسک عملیاتی در آن منظور گردیده است. تعریف مأموریت، نخستین مرحل? حیاتی در توصیف ریسک عملیاتی است، زیرا این مرحله اساس تشخیص، شرح و تفسیر ریسک عملیاتی را تشکیل می دهد. تمامی دیگر عناصر مشخص شده در شکل 2، در ارتباط با مأموریت یک فرایند کاری بررسی شده است.
جرقه همان عمل یا اتفاقی است که وقتی با آسیب پذیریهای موجود ترکیب شود، به یک طیفی از زیانهای بالقو? منجر می شود. آسیب پذیریها یعنی عیب و نقصهایی که فرایند را در معرض زیانهایی قرار می دهد؛ ضربه ها به‌عنوان زیانهای بالقو? ناشی از یک ریسک درک شده، تعریف می شوند. در ریسک عملیاتی، تمامی زیانها از پیگیری مأموریت حادث شده اند. از آنجایی که این یک ریسک خطرناک است، ریسک عملیاتی امکان بالقوه ای برای زیاندهی فراهم می سازد و هیچ امکان بالقوه ای برای سودآوری ارائه نمی دهد.
یک نوع از شرایط اضافی که می بایست به‌عنوان عامل برای معادله ریسک عملیاتی در نظر گرفته شود؛ کنترل‌ها است. در شکل 2 رابط? میان کنترل‌ها و جرقه ها، آسیب پذیریها و ضربه ها نشان داده شده است. کنترل‌ها شرایط و وضعیتهایی هستند که محرک یک فرایند به‌سوی تحقق مأموریتش است. آنها شامل خط‌مشی‌ها، رویه ها، روال کارها، وضعیتها و ساختارهای سازمانی هستند که به‌منظور ایجاد یک تضمین معقول و منطقی برای دستیابی به مأموریتها و حذف ،کشف و اصلاح حوادث ناخواسته، طراحی گردیده اند.
 
کنترل‌ها می توانند به‌روشهای زیر، ریسک را کاهش دهند:
* حذف یک اتفاق آغازگر یا جرقه زا؛
* کنترل میزان وقوع یک جرقه یا آغازگر و اجرای برنامه های اقتضایی در زمان مناسب؛
* کاهش آسیب پذیریها؛
* کاهش ضربه ها یا زیانهای بالقوه.
بنابراین، یک سنجش صحیح از ریسک عملیاتی می بایست شامل اثرات کنترل‌ها علاوه بر چهار عنصر موجود باشد.
معمولا، افراد راجع به ریسک عملیاتی از اصطلاح تهدید استفاده می‌کنند. یک تهدید یعنی وضعیت یا اتفاقی که باعث ریسک می شود. یک تهدید ترکیبی از یک جرقه و یک یا چند آسیب پذیری می باشد، زیرا مجموع این دو عنصرمشخص کننده اوضاع و احوالی است که باعث خلق ضرر و زیان بالقوه‌ای می‌شود.
مدیریت ریسک
به‌طور کلی، مدیریت ریسک فرایند سنجش یا ارزیابی ریسک و سپس طرح استراتژی‌هایی برای ادار? ریسک است. در مجموع، استراتژی‌های به‌کار رفته شامل: انتقال ریسک به بخشهای دیگر، اجتناب از ریسک، کاهش اثرات منفی ریسک، و پذیرش قسمتی یا تمامی پیامدهای یک ریسک خاص هستند. مدیریت ریسک سنتی، تمرکزش روی ریسک‌های جلوگیری کننده از علل قانونی و فیزیکی بود (مثل حوادث طبیعی یا آتش سوزیها، تصادفات، مرگ و میر و دادخواهی ها). مدیریت ریسک مالی، از سوی دیگر، تمرکزش روی ریسک‌هایی بود که می تواند استفاده از ابزار مالی و تجاری را اداره کند. مدیریت ریسک ناملموس، تمرکزش روی ریسک‌های مربوط به سرمایه انسانی، مثل ریسک دانش، ریسک روابط و ریسک فرایندهای عملیاتی است. بدون توجه به نوع مدیریت ریسک، تمامی شرکتهای بزرگ دارای تیم‌های مدیریت ریسک هستند و شرکتها و گروه‌های کوچک به‌صورت غیر رسمی، در صورت عدم وجود نوع رسمی آن، مدیریت ریسک را مورد استفاده قرار می دهند.
در مدیریت ریسک مطلوب، یک فرایند اولویت بندی منظور گردیده که بدان طریق ریسک‌هایی با بیشترین زیاندهی و بالاترین احتمال وقوع در ابتدا و ریسک هایی با احتمال وقوع کمتر و زیاندهی پایین تر در ادامه مورد رسیدگی قرار می‌گیرند. در عمل، این فرایند ممکن است خیلی مشکل باشد و همچنین در اغلب اوقات ایجاد توازن میان ریسک‌هایی که احتمال وقوع شان بالا و زیاندهی شان پایین و ریسک‌هایی که احتمال وقوع شان پایین و زیاندهی شان بالاست، ممکن است به‌طور مناسبی مورد رسیدگی قرار نگیرند. درنتیجه می توان ریسک‌های موجود در سازمان را از این دو بعُد نیزطبقه بندی کرد که در شکل 3 نشان داده شده است.
ریسک استراتژیک ریسکی است که سازمان برای تحقق اهداف تجاری خود می‌پذیرد.
در دنیای کسب وکار پرتحول امروز، مدیریت ریسک از اهمیت روزافزونی برخوردار شده است.
 
مدیریت ریسک ناملموس، یک نوع جدید از ریسک را معرفی می کند، ریسکی که احتمال وقوع اش 100 درصد است، ولی در سازمانها به‌خاطر فقدان توانایی تشخیص، نادیده گرفته می شود. برای مثال ریسک دانش، زمانی رخ می دهد که دانش دارای ضعف و نقص به‌کار برده شود. ریسک روابط، زمانی رخ می دهد که همکاری بی‌اثر و نتیجه ای اتفاق افتد. ریسک فرایند عملیاتی، زمانی رخ می دهد که عملیات بی‌ثمری اتفاق افتد. این ریسک ها به‌صورت مستقیم بهره وری دانش کارکنان را کاهش داده، و باعث نزول مقرون به صرفه بودن از نظر اقتصادی، سودآوری، خدمات، کیفیت، شهرت، ارزش مارک و کیفیت درآمدها می‌شود. در واقع مدیریت ریسک ناملموس باعث می‌شود در مدیریت ریسک به‌واسطه شناسایی و کاهش ریسک‌هایی که عامل نزول بهره وری می باشند، ارزشهای آنی و مستقیمی خلق شود.
در نتیجه می توان مدیریت ریسک را یک وظیفه ای شامل فرایندها، روشها، و ابزاری برای ادار? ریسک در فعالیتهای سازمانی است. که یک محیط منضبط برای تصمیم گیریهای پیشتازانه و غیر منفعل در موارد زیر فراهم می آورد:
* ارزیابی پیوسته در مورد آنچه که ایجاد اشکال می کند (ریسک)
* شناسایی ریسک‌های مهم در راستای برخورد با آنها
* اجرای استراتژی‌های مناسب به‌منظور اداره نمودن آن ریسک‌ها
پارادایم مدیریت ریسک
پارادایم یا الگوی مدیریت ریسک مجموعه ای از وظایف که به‌صورت یک سری فعالیتهای پیوسته در سرتاسر چرخه عمر یک مأموریت می باشند و عبارتنداز:
* شناسایی ریسک ها؛* تحلیل؛ * برنامه ریزی؛ * پیگیری؛ * کنترل.
وظایف پیوسته در مدیریت ریسک: وظایف پیوسته مدیریت ریسک در قسمت پایین معرفی گردیده اند. هر ریسکی به‌طور طبیعی این وظایف را به‌طور متوالی طی می‌کند، ولی فعالیتها به‌صورت پیوسته، همزمان (مثلاً ریسک‌هایی پیگیری می شوند در حالی‌که به موازاتش ریسک‌های جدیدی شناسایی و تحلیل می شوند)، و تکراری (مثلاً برنامه کاهنده ای برای یک ریسک ممکن است برای ریسک دیگری مفید باشد) در سرتا سر چرخه حیات یک مأموریت اتفاق می افتند.
* شناسایی: جستجو و مکان یابی ریسک‌ها، قبل از مشکل ساز شدن آنها.
* تحلیل: تبدیل داده های ریسک به اطلاعات تصمیم گیری. ارزیابی میزان اثر، احتمال وقوع ومحدود? زمانی ریسک‌ها و طبقه بندی و اولویت بندی ریسک‌ها.
* برنامه ریزی: ترجمه اطلاعات ریسک به تصمیم ها و فعالیتها (هم حال و هم آینده) و به‌کارگیری آن فعالیتها.
* پیگیری: بررسی شاخصهای ریسک و فعالیتهای کاهنده.
* کنترل: اصلاح انحرافات نسبت به برنامه های کاهنده ریسک.
* ارتباطات: اطلاعات و بازخورهای بیرونی و درونی از فعالیتهای ریسک، ریسک‌های موجود و ریسک‌های پدید آمده فراهم می‌سازد.
استراتژی‌های مدیریت ریسک
وقتی که ریسک‌ها شناسایی و ارزیابی شدند، تمامی تکنیک‌های ادار? ریسک در یک یا چند طبقه از چهار طبق? اصلی قرار می گیرند:
* انتقال
* اجتناب
* کاهش (یا تسکین)
* پذیرش (یا نگهداری)
استفاده مطلوب از این استراتژی‌ها شاید امکان پذیر نباشد. بعضی از آنها ممکن است مستلزم بده بستانهایی باشد که برای فرد یا سازمانی که در زمینه مدیریت ریسک تصمیم گیری می کند، قابل قبول نباشد.
اجتناب از ریسک: استراتژی اجتناب، یعنی انجام ندادن فعالیتی که باعث ریسک می‌شود. به‌عنوان مثال ممکن است که یک دارایی خریداری نگردد یا ورود به یک کسب و کار مورد چشم پوشی قرار گیرد، تا از مشکلات و دردسرهای آنها اجتناب شود. مثال دیگر در این زمینه، پرواز نکردن هواپیماست، تا از ریسک سرقت آن اجتناب شود. استراتژی اجتناب به‌نظر می رسد راه حلی برای تمامی ریسکهاست، ولی اجتناب از ریسک همچنین به معنی زیاندهی در مورد سودآوریهای بالقوه ای است که امکان دارد به‌واسطه پذیرش آن ریسک حاصل شود. داخل نشدن به یک بازار به منظور اجتناب از ریسک، همچنین احتمال کسب سودآوری را ضایع می کند.
کاهش ریسک: استراتژی کاهش، یعنی به‌کارگیری شیوه هایی که باعث کاهش شدت زیان می شود. به‌عنوان مثال می توان به کپسول های آتش نشانی که برای فرونشاندن آتش طراحی گردیده اند، اشاره کرد که ریسک زیان ناشی از آتش را کاهش می دهد. این شیوه ممکن است باعث زیانهای بیشتری بواسط? خسارات ناشی از آب شود و در نتیجه امکان دارد که مناسب نباشد. سیستم هالوژنی جلوگیری کننده از آتش ممکن است آن ریسک را کاهش دهد، ولی هزینه آن امکان دارد، به‌عنوان یک عامل بازدارنده از انتخاب آن استراتژی جلوگیری کند.
پذیرش ریسک: استراتژی پذیرش، یعنی قبول زیان وقتی که آن رخ می دهد. در واقع خود-تضمینی یا تضمین شخصی در این طبقه جای می گیرد. پذیرش ریسک یک استراتژی قابل قبول برای ریسک‌های کوچک است که هزینه حفاظت در مقابل ریسک ممکن است از نظر زمانی بیشتر از کلیه زیانهای حاصله باشد. کلیه ریسک‌هایی که قابل اجتناب و انتقال نیستند، ضرورتاً قابل پذیرش هستند. اینها شامل ریسک‌هایی می شود که خیلی بزرگ هستند که یا محافظت در مقابل آن امکان پذیر نیست یا پرداخت هزینه بیمه آن شاید عملی نباشد. در این زمینه، جنگ به‌خاطر ویژگیهایش و عدم وجود تضمین نسبت به ریسک‌هایش، مثالی مناسبی است. همچنین هر مقداری از زیاندهی بالقوه علاوه بر مقدار تضمین شده، ریسک پذیرفته شده محسوب می شود. همچنین ممکن است این حالت قابل قبول باشد در صورتی که امکان تحقق زیانهای سنگین، کم باشد یا هزینه بیمه کردن برای مقدار پوشش بیشتر، خیلی زیاد باشد به‌طوری که مانع بزرگی برای اهداف سازمانی ایجاد کند.
انتقال ریسک: استراتژی انتقال، یعنی موجب شدن اینکه بخش دیگری ریسک را قبول کند، معمولاً بوسیله بستن قرارداد یا انجام اقدامات احتیاطی. بیمه کردن، یک نوع از استراتژی های انتقال ریسک با استفاده از بستن قرار داد است. در موارد دیگر این امر بواسطه قراردادهای کلامی انجام می گیرد که ریسک را به بخشهای دیگر بدون پرداختی بابت حق بیمه، انتقال می دهد. معمولاً بار مسئولیت در میان سازندگان ساختمان یا دیگر سازندگان بدین صورت انتقال می یابد. از سوی دیگر، استفاده از وضعیتهای تعدیل کننده در سرمایه‌گذاریهای مالی، یک نمونه از چگونگی انجام اقدامات احتیاطی توسط شرکتها، به منظور ادار? ریسک از نظر مالی است.
بعضی از روشهای اداره نمودن ریسک، در تمامی طبقات جای می گیرند. پذیرش جمعی ریسک از لحاظ فنی یعنی تحمل ریسک توسط گروه، ولی توزیع آن در کل گروه، یعنی انتقال ریسک در میان افراد عضو در گروه. که این وضعیت متفاوت از بیمه سنتی است، که در آن هیچ حق بیمه ای پیشاپیش میان اعضای گروه مبادله نمی‌شود، ولی در عوض زیان حاصله به حساب تمام اعضای گروه گذاشته می شود.
جمع بندی
از آنجا که دنیای کسب و کارو صنعت با تحولات و دگرگونیهای متعددی همچون جهانی شدن، برون سپاری و ایجاد ائتلافهای استراتژیک مواجه است، مدیریت ریسک در فعالیتهای سازمانها اعم از تجاری و غیر انتفاعی اهمیت روزافزونی یافته است. در این مقاله دیدگاهی روشن و مشخص نسبت به انواع مختلف ریسک در سطوح سازمانی و استراتژی های مدیریت آن را بحث کرده است. در بخش ابتدایی یک طبقه بندی از ریسک با توجه به نوع انتظار و پیامد آن (سودآوری یا حفظ وضع موجود) صورت پذیرفت: ریسک سوداگرانه و ریسک خطرناک، سپس انواع ریسک ها از جمله ریسک استراتژیک، ریسک مالی، ریسک عملیاتی و ریسک تجاری بررسی شد. صرفنظر از نوع آن، عناصر اصلی تمامی ریسک ها یکسان است ، که شامل: محتوا، فعالیت، شرایط و پیامدها است. البته شاید این عناوین بسته به نوع ریسک، تغییراتی در ظاهر داشته باشند، ولی مفاهیم بنیادی آنها یکسان است. در انتهای این مقاله ضمن تعریفی مختصر از مدیریت ریسک و بعضی از موارد رایج و شایع آن در شرایط کسب و کار امروز، انواع استراتژی های متداول در مدیریت ریسک توضیح داده شده است، که شامل: استراتژی انتقال، استراتژی اجتناب، استراتژیک کاهش (یا تسکین) و استراتژی پذیرش (یا نگهداری) است.

حسابداری منابع انسانی

این مطلب به نقل از وبلاگ http://hrnews.blogfa.com آمده است . امیدوارم استفاده کنید .


یکی از مباحث جدید در دانش حسابداری، نگرش نوین به منابع انسانی به عنوان یکی از موثرترین عوامل مولد در ایجاد درآمد موسسات است. در این مبحث، ارزش اقتصادی منابع انسانی به مثابه دارایی با اهمیت موسسه تلقی و امکان ارایه آن در صورت‌های مالی مطرح می گردد.
حسابداری منابع انسانی عبارت‌ است از: شناسایی و ارزیابی منابع انسانی موسسه و گزارشگری به اشخاص ذینفع در این تعریف سه بخش اساسی پیرامون منابع انسانی وجود دارد:
شناسایی: تشخیص کمیت و کیفیت آن و تهیه آمار مناسب.
ارزیابی: اندازه گیری ارزش اقتصادی و تعیین میزان مالی آن.
گزارشگری : تنظیم و ارایه گزارش‌های مالی مناسب در مورد آن.
حسابداری در صدد گزارش وضعیت مالی و عملکرد اقتصادی اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی است، زمانی که پارامتر انسان در گزارش وضعیت مالی و نتیجه عملیات مد نظر قرار نگیرد، ارزشهای انسانی نیز جایی در حسابداری ندارد. به نظر میرسد به منظور حصول اهداف ذیل باید حسابداری منابع انسانی جنبههای کمی و عملی پیدا کند:
ادامه مطلب ...

...

سلام به همه حسابدارای عزیز . وبلاگ حسابدار برای مدت طولانی دست نخورده بود . خیلی دلم برای نوشتن تنگ شده ولی چکار کنم که کار مجال نمی ده تا با شما دوستای حسابدارم باشم و از وجودتون بهره ببرم . دوستان عزیز اگه کسی میخواد تبادل لینک کنه لینک بزاره تا لینکش بره تو لینکدونی . از دوستانی که ازم خواستم تا دوباره شروع به نوشتن کنم ممنونم و تمام تلاشم رو می کنم تا بتونم بازم در خدمت شما عزیزان باشم و از حضورتون لذت ببرم . اگه کسی از دوستان هست که می خواد مطلبی ازش توی این وبلاگ که اولین وبلاگ فارسی زبان در زمینه حسابداری هست چاپ بشه مطلبش رو تو قسمت نظرات بزاره یا برام ایمیل کنه یا به صندوق پستی وبلاگ ارسال کنه . با تشکر از همه دوستانی که در این مدت منو تنها نذاشتن و همراهم بودن .

هزینه یابی برمبنای فعالیت (ABC)

رشد تکنولوژی وصنعت در ابعاد مختلف وبه طبع آن پیچیدگی در فعالیتهای یک شرکت ایجاب می کندیک سیستم هزینه یابی مناسب که توانایی شناخت فعالیتهاوسنجش تاثیرآن فعالیتهارا برهزینه های شرکت را داشته باشد طراحی گردد.

بر اساس روش هزینه یابی سنتی هزینه های سربارتنها بر اساس حجم تولید یا ساعت کار ماشین آلات تسهیم میگرددواین نمی تواند مبنای مناسبی برای تسهیم هزینه های سربار باشد . ولی در روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت ابتدا فعالیتهای عمده شناسایی وهزینه سرباربه تناسب منابعی که در هرفعالیت مصرف شده  به آن فعالیت تخصیص داده میشود.پس از تخصیص سربارساخت به فعالیتها , محرک های هزینه (مبانی تخصیص )

مربوط به هر فعالیت شناسایی شده و هزینه هر فعالیت به نسبت مقدارمصرف شده محرک هزینه در هریک

از محصولات , به این محصولات تخصیص داده میشود .

 

مراحل اجرایی  روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکت های تولیدی :

 

مرحله اول : تشکیل کمیته طراحی سیستم : این سیستم هزینه یابی نیازمند  به اطلاعات از بخشمای مختلف شرکت اعم از مالی , فرایند, مهندسی بوده بنا براین باید از تخصص های مختلف در این کمیته استفاده کرد .

 

مرحله دوم : مشخص کردن فعالیت های شرکت : فعالیت ها در شرکت تولیدی به سه گروه زیر طبقه بندی میشوند:

1- فعایتهایی که در ارتباط   مستقیم با تولید  محصول وانجام خدمات میباشند .

2- فعالیتهایی که به طور مستقیم قابل رد یابی به محصولات وخدمات نمیباشند مثل سربار کارخانه

فعالیتهایی چون انبارداری ,تدارکات , سرپرستی , یوتیلیتی ,

 

مرحله سوم : تخصیص هزینه فعالیت ها به محصولات بر اساس محرک هزینه مناسب

 

پس از مشخص شدن فعالیت ها , هزینه هر فعالیت را بر اساس مبانی تخصیص یا محرک هزینه به محصولات تخصیص میدهیم .

 

نمونه ای از مبانی تخصیص به شرح زیر میباشد .

 

فعالیت                                                                             مبنای تخصیص

 

تدارکات –خرید                                                                 تعداد سفارش خرید

سرپرستی                                                                       زمان سرپرستی به ساعت

هزینه برق                                                                      ساعت کار ماشین آلات

انبار داری                                                                      میانگین کالای انبار شده

هزینه فروش                                                                   زمان استفاده شده برای فروش هر واحد

 

مراحل ذکر شده بالا را با یک مثال عددی ساده بیان میکنم :

 

فرض طبق حسابداری سنتی بهای تمام شده سه محصول آلفا و بتا گاما به شرح زیر است :

 

 

 

 

 محصول                         آلفا                بتا                    گاما                    جمع

تعداد فروش                  2000              1000                 500                  3500

 قیمت فروش هر واحد      15                 30                      20

مبلغ فروش                    30000         30000               10000                70000

                             آلفا                   بتا                     گاما                  جمع

 

هزینه ها:          

مواد  مستقیم          8000               6400                   2400             16800

دستمزدمستقیم         2000              1300                   1800             5100

 

سربار واقعی :     سرپرستی          تدارکات            برق           انبار داری           جمع

 

                        3000               9000               3000          3000             18000       

سربار جذب شده بر اساس دستمزد مستقیم جذب محصولات میشود.           

 

 

هزینه های فروش 2% کل فروش ها میباشد 70000*2%=1400

 

محصول                                  آلفا                  بتا                              گاما                      جمع

هزینه مواد یک واحد     8000/2000=4            6400/1000=6.4          2400/500=4.8        15.2  

                      

هزینه دستمزد یک واحد 2000/2000=1      1300/1000=1.3            1800/500=3.6            5.9

 

هزینه سربار یک واحد : 

کل سربار/کل دستمزد = نرخ جذب سربار   18000/5100= 3.53

 

                     2000*3.53=7060      1300*3.53= 4586           1800*3.53= 6354

                                 تقسیم بر              تقسیم بر                             تقسیم بر

تعداد تولید                     2000                    1000                            500

هزینه سربار یک واحد     3.53                     4.58                            12.7                      20.81

 

قیمت فروش یک واحد          15                       30                              20

جمع ب ت ک ف ر یک واحد (8.53 )                 (12.28)                    ( 21.1)

 

سود ناویژه                        6.47                  17.72                           (1.1)

هزینه های فروش              ( 0.3)                    ( 0.6)                          (0.4)

2% فروش

سود(زیان ) ویژه روش سنتی 6.17                   17.12                           (1.5)

 

 

محاسبات بر اساس هزینه یابی بر مبنای فعالیت :

 

هزینه های مواد ودستمزد مستقیم همانند روش فوق به صورت مستقیم انتقال داده میشود   ولی هزینه های سربار به شرح زیر تسهیم میگردد:

 

هزینه فعالیت – سرپرستی      کل ساعات سرپرستی اعلام شده از فرایند تولید 100ساعت میباشد

 

 

محصول                                 آلفا                            بتا                    گاما                جمع  

تعداد ساعت سرپرستی              45                            40                   15                 100

 

  هزینه یک ساعت سرپرستی       30                           30                     30

3000/100=30

جمع هزینه فعالیت سرپرستی        1350                     1200                   450              3000

 

تقسیم بر

تعداد تولید                            2000                   1000                           500                3500              

هزینه سرپرستی یک واحد محصول

مثلا 1350/2000=                0.67                   1.2                               0.9  

 

 هزینه فعالیت- تدارکات : بر اساس تعداد کل سفارش خرید که 240سفارش برای محصولات زیر اعلام شده است

 

محصول                            آلفا                      بتا                            گاما                         جمع

تعداد سفارش خرید             100                    120                          20                         240

هزینه هر بار سفارش      

9000/240=37.5             37.5                 37.5                         37.5

جمع هزینه فعالیت خرید       3750                 4500                          750                     9000

تقسیم بر

تعداد تولید                      2000                   1000                         500

هزینه تدارکات یک واحد محصول   1.87                    4.5                             1.5

 

 

هزینه فعالیت – برق ساعت کار اعلام شده ماشین الات از طرف فرایند تولید بالغ بر 200ساعت به

تفکیک محصولات  زیر میباشد

 

محصول                             آلفا                      بتا                          گاما                    جمع

ساعت کارکرد ماشین الات   90                      100                         10                    200

هزینه هر ساعت کارکرد ماشین الات

3000/200=15                  15                       15                         15

جمع فعالیت برق                  1350                  1500                      150                   3000

تقسیم بر تعداد تولید              2000                1000                      500

هزینه برق یک واحد محصول       0.67                   1.5                         0.3 

 

هزینه فعالیت – انبار داری  براساس میانگین کالاهای انبار شده هر محصول تسهیم میگردد

 

 محصول                             آلفا                     بتا                         گاما                    جمع

میانگین کالاهای انبارشده         50                   45                         5                          100

هزینه نگهداری یک واحد     

3000/100=30                     30                     30                       30

جمع فعالیت  انبار داری             1500              1350                    150                       3000

 

تقسیم بر تعداد تولید                 2000                 1000                   500

هزینه نگهداری یک واحد محصول     0.75                   1.35                     0.3

 

هزینه فعالیت – فروش  بر اساس مدت زمان صرف شده جهت فروش محصولات تسهیم میگردد

مدت زمان صرف شده برای هریک از محصولات به شرح زیر اعلام شده است

 

 

محصول                                      آلفا                       بتا                      گاما                    جمع

زمان صرف شده برای فروش (ساعت )      25                        10                      5                        40

هزینه یک ساعت زمان صرف شده

3000/40= 75                          75                        75                      75

جمع فعالیت فروش                    1875                      750                     375                   3000

 

 تقسیم بر تعداد تولید                  2000                    1000                  500                  

هزینه فروش یک واحد محصول           0.94                     0.75                   0.75

 

 

مقایسه بهای تمام شده یک واحد محصول محاسبه شده به روش های سنتی وABC

 

شرح                                     روش سنتی                                                   روش ABC

 

 محصول                         آلفا            بتا              گاما                          آلفا                     بتا                  گاما      

    ب ت ک ف ر :

مواد مستقیم                       4               6.4           4.8                           4                    6.4                    4.8

دستمزد مستقیم                 1               1.3            3.6                             1                   1.3                   3.6

سربار:                                                                          سربار: 

جذب شده                    3.53           4.58            12.7       سرپرستی      0.67                 1.2                  0.9       

                                                                                  تدارکات خرید  1.87                 4.5                  1.5

                                                                                   برق              0.67                1.5                  0.3

                                                                                 انبارداری         0.75               1.35                  0.3     

جمع بهای تمام شده      8.53             12.28         21.1                             8.96               16.25               11.4

 

فروش                        15                  30             20                               15                30                  20

ب ت ک ف ر             (8.53)           (12.28)      (21.1)                          (8.96)          (16.25)         (11.4)

سود (زیان) ناویژه        6.47             17.72        (1.1)                            6.04             13.75              8.6

هزینه فروش              (0.3)             (0.6)          (0.4)                            (0.94)          (0.75)           (0.75)

سود (زیان )ویژه         6.17             17.12        (1.5)                               5.1                13              7.85

 

نتیجه گیری :

با توجه به مثال بالا ومقایسه دو روش مشاهده میکنیم که محصول گاما در روش سنتی به دلیل تخصیص نامناسب هزینه های سربار دارای زیان میباشد وهمین محصول با روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت دارای سود به میزان 8.6 ریال میباشد وهمچنین سود شرکت به روش سنتی برابر21.79ودر روش ABC برابر25.95میباشد . در نهایت میتوان نتیجه گرفت کاربرد روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکت های تولیدی و خدماتی که دارای هزینه سربار بالا وفعالیتهای پیچیده میباشند منجر به بدست آوردن مزایای زیر میشود:

1-     بهبود سیستم هزینه یابی شرکت

2-     تعین قیمت تمام شده محصولات به صورت منطقی ودقیق

3-     ارزیابی عملکرد مدیران

4-     کاهش هزینه فعالیتهایی که هزینه بالایی دارند

5-     حذف محصولات فاقد ارزش افزوده

البته در اجرای این روش محدودیت هایی به شرح زیر وجود دارد:

1-     فرهنگ جامعه نسبت به روش ABC

2-     فرهنگ مدیران شرکت نسبت به ABC

3-     نحوه اعمال کنترل در شرکت

4-     هزینه اجرایی بالا

پایان

 

از طرف : ابراهیم علیزاده     کارمند امور مالی پتروشیمی خوزستان

سلام

سلام به همه دوستان حسابدار و علاقه مند به عالم حسابداری . یه چند وقتیه که من دارم روی قالب وبلاگم کار می کنم تا شاید بشه این ظاهر قشنگ وبلاگ رو قشنگ تر کنم . البته امیدوارم .

ضمنا اگه یادتون باشه من یه تعدادی لینک مفید روی وبلاگم داشتم که الان نیست . دارم روش کار میکنم تا این لینکها رو هم برگردونم .

به هر حال از توجه شما دوستان عزیز متشکرم .

راستی نظر میترا خانوم روی پست قبلی جالبه .  من فکر نمی کردم انقدر آدم جالبی باشم که این دوستمون یه همچین نظری بده .  در مورد نتایج کنکور هم میتونید از سایت مرکز آزمون یا شماره های روابط عمومی مرکز آزمون پیگیری کنید .

به هر حال من از خوندن نظرات شما خوشحال می شم . با تشکر از توجه شما عزیزان . تا بعد ... .